تفال به حافظ امروز دوشنبه 2 مردادماه 1402، ای که در زنجیرِ زلفت جای چندین آشناست
به گزارش بازی ناتمام، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل، ره گم کُنَد مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی، گفت معذورم بدار
خانه پروردی، چه تاب آرد غم چندین غریب
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیرِ زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخِ رنگین غریب
می کند عکسِ مِی، در رنگِ رویِ مه وشت
همچو برگِ ارغوان بر صفحهٔ نسرین، غریب
بس غریب افتاده است آن مور خط، گرد رخت
گر چه نَبوَد در نگارستان، خط مشکین غریب
گفتم ای شام غریبان طُرِّه شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن، چون بنالد این غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نَبوَد گر نشیند خسته و مسکین غریب
توضیح لغت: خانه پرور: ناز پرورده/ خاره: سنگ خارا
تفسیر عرفانی:
هر کسی نمی تواند با پی گرفتن هر مسیری به ملاقات دوست نایل گردد. چرا که اگر هر کس راه خود را پیش گیرد؛ به بیراهه خواهد افتاد؛ پس باید راه یاران حضرت دوست را در پیش گرفت تا به سر منزل مقصود برسیم.
تعبیر غزل:
به کسی دل بسته ای که رسیدن به او غیر ممکن است، زیرا چموشی او بیش از آن است که بتوانی او را رام بسازی. پس فرصت جوانی خود را بی فایده از دست نده که این ایام گذرا و ناپایدار است.
منبع: فرارو